از بدرود اشکبار کاروان، چهل غروب گذشته است. چهل روز پیش، حوالی اندوه، نیزارها ضجه زدند و مثنوی ها با گل های شیون، سرتاسر نینوا را پوشاندند. هرگز نمیتوان به اربعین نگاه کرد و آن همه نغمههای خاکستری را به یاد نیاورد. امروز به جای همه یتیمان قافله، اربعین سخن میگوید. اربعین، با بوی خون در مشام و آبله در …
توضیحات بیشتر »