
به من یادبده:
بی معرفتی را…
نامردی را…
بی وجدانی را…
باهرکس بایدمثل خودش رفتار کرد!
کــــــــاش غــم و غصــــه هــــــــم قیــــــمتی داشـــــتــ…!
مجـــانی اسـت لعنــــتی!
همه میخــــــــورند….!
این سکوت سنگین تو سر به سرم میگذارد…
ادامه اش بدهی عاشق تر میشوم!!!
یادش بخیر با هم میرفتیم ماهیگیری.
اون ماهیهای زیادی تور میکرد
به من میخندید و میگفت:
یعنی نمیتونی ۱ دونه ماهی بگیری؟
لبخندی زدم و بغلش کردم و گفتم:
… من ماهیمو خیلی وقت تور کردم….
تـــو نبـــاشی
نه آسمان به زمین میرسد
و نه زمیـــن از حرکتــ می ایستد !!
فقط بر کتابهـــای نخوانده ی دانشگـاهــــــــــــم ،
شعــ ـرهای دفترم ،
افکـــــــار پریشانم ،،
اشکهای چشمانم”
و زخم های دلم اضافه میشود!
خوبم…از حالم نپرس…
فقط:
ملالی نیست
گاهی
خاطرهها هجوم میآورند!!!
اما من سخت مقاوم ام،خیلی که دلم بگیرد “گریه میــــکنم”
از ابر نوشتم که بگریم
از باد نوشتم که بنالم
از شعله نوشتم که بسوزم
از خاک نوشتم که بمیرم
از عـــشـــق نـــوشـــتـــم کـــه بــــمـــانـــی…
خواندی و نوشتی تو برایم:
از ابر بگو که تشنه ام من
ار باد بگو که بیقرارم
از شعله بگو که یخ زدم من
از خاک بگو که جان بگیرم
از عـــشـــق نـــگـــو کـــه نـــاگـــزیـــرم…
ای داد از این روزها!!
این روزها که اسم دارند,شماره دارند,تعطیلی دارند,هفته و ماه و سال دارند
اما افسوس که روح ندارند…
نگران اشکهایم نباش !
از لبخندم بترس
که معنایش اشکهای فردای توست………..
زندگی شطرنج دنیاودل است/
قصه پررنج صدها مشکل است
شاه دل کیش هوسها میشود/
پای اسب آرزوهادرگل است
فیل بخت ما عجب کج میرود
درسرما بس خیال باطل است
مهرههای عمرما نیمش برفت/
مهرههای اوتمامش کامل است
ما نسنجیده در پی تحقیر او/
غافل از اینکه او حریفی قابل است !
یه نگاه به خط تولید آدم سازیت بنداز،
خیلی از این ادمها دل ندارن !
خدایا!
یه نگاه به خط تولید آدم سازیت بنداز،
خیلی از این ادمها دل ندارن
دنیای واژگان عجیب است یکی به جرم
تنهایی متفاوت است
و یکی به دلیل تفاوت;تنها…
بـه کـوهـنــوردی عــادت داری بـه دل نوردی علــاقه نداشتــه باش!
دل من قلــه نیــست که بخـواهـی فتـحش کنـی بـروی سـراغ دل دیــگر…
ســــنگ ریـزه هـای زیر پایـت برای رسیــدن به قـله دل من سست تر از ثبـات قدم هـای تو هسـتند!
روزی بـد سقـــــــــــــــوووووط میـکنی!!!!
یادش بخیر با هم میرفتیم ماهیگیری.
اون ماهیهای زیادی تور میکرد
به من میخندید و میگفت:
یعنی نمیتونی ۱ دونه ماهی بگیری؟
لبخندی زدم و بغلش کردم و گفتم:
… من ماهیمو خیلی وقت تور کردم…. 🙂
با تو
خیابان های زیادی را
قدم … که نه !
با تو
پر زده ام…♥
گرمایی بودم همیشه اما
بین خودمان بماند!!!
سرمایی میشوم وقتی
پای آغوش تو در میان باشد 😉 ♥
به همین سادگی
یار با ماست ،
چه حاجت که زیادت طلبیم . . .♥;-) …..!!!!!!
بخاطر توست
که مینوسیم و دیوانه ام
وگرنه آدم عادی را چه به این دلنوشته ها…
.
کجا دیده ای کسی را
صبحانه اش مربای لب های تو باشد
با چایی که در سینه ی سوزانش به دم گذاشته
.
کجا دیده ای
شاعری را که پاییز را به نام تو بزند
مهـر را به نام تو صدا کند و برگها را به پیراهن تو بیارآید؛
آبان را باانارهای دلش را برای تو بترکاند
آذر را بادانه های ترش و شیرین به پیش روی توآرد؛
.
آری بخاطر توست
شاعری،عاشقی، دیوانگی هایم..