در این مقاله برنامهریزی، تعریف برنامهریزی، مزایای برنامهریزی، تصمیمگیری و مراحل تصمیم گیری مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
برنامهریزی، فرایندی برای رسیدن به اهداف است. بسته به فعالیتها، هر برنامه میتواند که بلندمدت، میانمدت یا کوتاهمدت باشد. برای مدیرانی که در جستجوی حمایتهای بیرونی هستند، برنامه ریزی، مهمترین و کلیدیترین سند برای رشد است. برنامه ریزی میتواند، نقش مهمی در کمک به جلوگیری از اشتباهات یا تشخیص فرصتهای پنهان بازی کند. برنامهریزی به پیش بینی آینده و ساختن آینده تا حدودی قابل تصور کمک میکند. آن پلی است بین آنجایی که هستیم و آنجایی که میخواهیم برویم. برنامهریزی به آینده مینگرد.
برنامهریزی یا طرحریزی یعنی اندیشیدن از پیش. متخصصین از زوایای متعدد برای برنامهریزی تعاریف متعددی ارائه کردهاند که برخی از آنها از این قرار است:
- تعیین هدف، یافتن و ساختن راه وصول به آن،
- تصمیمگیری در مورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیرد،
- تجسم و طراحی وضعیت مطلوب در آینده و یافتن و ساختن راهها و وسایلی که رسیدن به آن را فراهم کند،
- طراحی عملیاتی که شیئی یا موضوعی را بر مبنای شیوهای که از پیش تعریف شده، تغییر بدهد.
برنامهریزی، نوعی پدیده عینی اجتماعی است و خصوصیتهای ویژه خود را دارد در عین حال، یک رویداد منحصربهفرد نیست که دارای یک ابتدا و انتهای مشخص باشد بلکه یک فرایند مستمر و دائمی و منعکس کننده تغییرات و در صدد رسیدن به اهداف است. در سازمانهای پیچیده امروزی، بدون برنامه ریزیهای دقیق، امکان ادامه حیات نیست و برنامه ریزی، مستلزم آگاهی از فرصتها و تهدیدهای آتی و پیش بینی شیوه مواجهه با آنها است.
مدیران، برنامه ریزی و تصمیمگیری
تصمیمگیری، رکن اساسی تمام وظایف مدیریتی و در عین حال، مبنای برنامه ریزی است چرا که نمیتوان گفت برنامهای وجود دارد مگر اینکه تصمیمی اتخاذ شده باشد. به عبارت بهتر، تصمیم گیری، هسته مرکزی مدیریت است که در تمامی وظایف دیگر، نموددارد، به همین دلیل برخی (مانند هربرت سایمون( مدیریت و تصمیم گیری را دو واژه مترادف میدانند.
به جرأت میتوان گفت برنامه ریزی و تصمیم گیری، برای نیل به اهداف سازمان مکمل اند اما نوع اتخاذ تصمیم نیز نقش به سزایی ایفا میکند با وجودی که تصمیم گیری به کلیه وظایف مدیریتی مربوط میشود، اما اساس برنامه ریزی به شمار میآید و نمیتوان گفت برنامهای وجود دارد بدون اینکه تصمیمی گرفته شده باشد. از این رو، تصمیم گیری از ارکان اساسی فعالیتهای مدیریتی به شمار میرود چرا که هر مدیری برای اجرای هریک از وظایف خود، همواره با مواردی مواجه میشود که نیاز به تصمیم گیری دارد.
برنامهریزی به عنوان وظیفه مدیران
برنامه ریزی از وظایف بسیار مهم مدیران است و با سایر وظایف آنها ارتباطی تنگاتنگ دارد. اگر نگرش مبتنی بر برنامه ریزی در سراسر زندگی فردی و سازمانی تسری یابد، نوعی تعهد به عمل بر مبنای تعقل و تفکر آینده نگر و عزم راسخ بر استمرار آن ایجاد میشود. به نوعی، تحقق اهداف فردی و سازمانی، مستلزم برنامه ریزی است. نیاز به برنامه ریزی از آنجا است که همه سازمانها با فعالیت در محیطی پویا، مترصد آن هستند که منابع محدودشان را برای رفع نیازهای متنوع و فزاینده خود صرف نمایند و این پویایی محیط و وجود تلاطم و عدم اطمینان ناشی از تغییرات محیطی، بر ضرورت انکار ناپذیر برنامه ریزی میافزاید.
با پذیرفتن اصول پنجگانه مدیریتی، و مبنای برنامه ریزی برای این اصول، به این اجماع نظر میرسیم که برنامه ریزی، فرایندی است دارای مراحل مشخص و بهم پیوسته برای تولید یک خروجی منسجم در قالب سیستمی هماهنگ از تصمیم هاکه در این فرایندی، مراحل مشخص و بهم پیوستهای برای تولید یک خروجی منسجم در قالب سیستمی هماهنگ از تصمیمها وجود دارد. طی این فرایند، به پیش بینی و تدوین فعالیتهایی پرداخته میشود که باید در جهت نیل به اهداف سازمانی صورت گیرد. به عبارت بهتر در فرایند برنامه ریزی، به: چه کسی؟ کجا؟ کِی؟ چه چیزی؟ چرا؟ چگونه؟ پرداخته میشود و پاسخ به این پرسشها به انتخاب مأموریتها، هدفها و اقداماتی برای نیل به آنها میانجامد که مستلزم تصمیم گیری و انتخاب از میان راههای مختلف است. برنامه ریزی میتواند، نقش مهمی در کمک به جلوگیری از اشتباهات یا تشخیص فرصتهای پنهان بازی کند. برنامه ریزی به پیش بینی آینده و ساختن آینده تا حدودی قابل تصور کمک میکند. آن پلی است بین آنجایی که هستیم و آنجایی که میخواهیم برویم. برنامه ریزی به آینده مینگرد.
تعریف برنامهریزی
نگاهی به واژه نامههای عمومی و تخصصی، کافی است تا تعاریفی از این دسته را پیش روی ما قرار دهد. اغلب واژه نامههای عمومی برنامه ریزی را کار یا فعالیت برنامه ریز؛ شکل گیری برنامه ها؛ ساخت یا ترسیم یک طرح یا نمودار؛ کشیدن طرح، طراحی، تدبیر کردن دانستهاند واژه نامههای تخصصی نیز آن را، شیوه و فرایند سیستماتیک و گام به گامی دانستهاند که به تعریف، ایجاد و ترسیم فعالیتهای ممکنی میپردازد که با نیازها، علایق و مشکلات موجود یا آینده مطابقت داشته باشند
به عبارت دیگر، برنامه ریزی فرایندی است منظم مداوم وحساب شده ومنطقی جهت دار و دورنگر به منظورهدایت وارشاد فعالیتهای جمعی برای رسیدن به هدف مطلوب است. برنامهریزی بایدمداومت داشته باشد.
اهداف برنامهریزی به شرح زیر است:
- پیشبینی آینده: برنامه آیندهنگر
- برنامه ساختن وشکل دادن به آینده: برنامه آیندهساز
- برنامه برای انتخاب یک شکل خاص برای آینده: آیندهگزین.
متخصصین، برنامه ریزی را با توجه به حوزهٔ فعالیت خود تعریف نمودهاند. این واژه، در زمینه علوم و فنون بیشتر با واژه طراحی (designing) عجین شده. هر چند که: این برداشت تقلیلگرایانه و البته این واژه در متون مدیریتی جایگاهی ندارد.
مزایای برنامهریزی
برخی از مزایای برنامه ریزی عبارتند از:
- افزایش احتمال تحقق اهداف سازمان
- ایجاد فرصتِ اجرای منظم تصمیمها
- صرفه اقتصادی
- انطباق با شرایط متغیر محیطی
- استفاده صحیح از منابع
- فراهم شدن ابزارهای کنترل
- امکان سنجش میزان پیشرفت
- آگاهی کارکنان از اهداف سازمان و نقش خود
- تقویت کار گروهی
- رسیدن به اهداف شخصی
چالشهای برنامهریزی
چالشهای عمدهٔ برنامهریزی از دید برخی منتقدان این امر عبارتند از:
- حوادث غیرمنتظرهای که میتواند تمام پیشبینیها را نقش بر آب کند!
- عوض شدن فکر
تغییر رویههایی که ممکن است مقاومت ایجاد نماید.
- صرف هزینه و وقت.
- محدودیتهای کوتاه مدت و مقطعی
تصمیمگیری
واژه تصمیم در لغت به معنای عزم و اراده به انجام کاری است و از دید علم مدیریت، به معنای انتخاب یک راه از راههای مختلف و در حقیقت، انتخاب بهترین راه برای نیل به اهداف است. تصمیم گیری، بیش از آنکه کاری ساده باشد، فرایندی مرحله دار است.
گونه شناسی تصمیم گیری
گونههای مختلفی از تصمیم گیری را از دیدگاههای مختلف میتوان شناسایی نمود. برخی از این گو نهها عبارتند از:
- تصمیمگیری به اعتبار برنامه (برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده)
- تصمیمگیری به اعتبار میزان اطلاعات
- تصمیمگیری به اعتبار تصمیم گیرنده (فردی و گروهی)
- تصمیمگیری به اعتبار درجه استقلال
- تصمیمگیری به اعتبار میزان ساختار یافتگی
- سایر موارد
مراحل تصمیم گیری
برآیند نسبتاً کلی از مراحلی که برای فرایند تصمیم گیری در متون مختلف طرح شده است را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
- اطمینان از وجود نیاز به تصمیم
- تعیین معیارهای تصمیم گیری
- تشخیص میزان اهمیت معیارها
- کشف راه حلها
- ارزیابی راه حلها
- انتخاب بهترین راه حل